میرزا کوچک نماد استقامت
میرزا کوچک نماد استقامت
ره نگار/ در تاريخچه مبارزات آزادي‌خواهانه مردم ايران، قيام ميرزاكوچك‌خان جنگلي از جمله نهضت‌هايي است كه با انديشه اسلامي و ضد استعماري شكل گرفته است.

ره نگار/ در تاریخچه مبارزات آزادی‌خواهانه مردم ایران، قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی از جمله نهضت‌هایی است که با اندیشه اسلامی و ضد استعماری شکل گرفته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ره نگاران– مریم لطیفی: نهضت جنگل اندیشه‌‌ای بود که هرگز از مسیر واقعی خود منحرف نشد و میرزا کوچک‌خان یک پیوند عاطفی، فرهنگی و دینی با مردم داشت.

کوچک‌خان بر این باور بود که هر مسلمان پاک‌دل ایرانی، باید وظیفه خویش را در قبال سرزمین خود و اهل آن ایفا کند و به تناسب بهره‌مندی از اجتماعی که در آ‌ن زندگی می‌کند، در آن فضا نفس بکشد و خیری به مردم برساند و در جست‌وجوی راهی برای تأمین خوشبختی، امنیت و آرامش آنان باشد و این منظور مهم و اساسی، جز در پرتو کوشش دلیرانه و همراه با فداکاری به دست نمی‌آید و نباید در برابر دشمنان داخلی و خارجی، کوچک‌ترین اغماض و اهمالی نشان داد و همواره این شعر ورد زبانش بود:

اظهار عجز نزد ستم‌پیشه ابلهی ست / اشک کباب باعث طغیان آتش است

میرزا اعتقاد داشت افراد هم‌فکر و هم‌هدف، با انگیزه‌ای مقدس می‌توانند بر دشواری‌ها و ناگواری‌ها و دردها غلبه یابند و مصالح اجتماعی را تأمین کنند و اگر غیر این باشد، گردباد ستم و توفان تجاوز، همه را نابود می‌کند، چرا که انگیزه‌های آلوده به امور حزبی و جناحی و طایفه‌ای و قومی، در میان نیروهای مبارز جدایی می‌افکند و این هزیمت و ازهم‌پاشیدگی، عزت و ابهت آنان را مخدوش می‌کند و همه توان و نیروی آنان را بی‌خاصیت می‌سازد. او به دوستانش می‌گفت: رسیدن به این تفکر، یعنی برخورداری از انگیزه‌ای پاک برای مقاصد عالی، مردان صدیق و مورد اعتماد می‌خواهند که جان شیرین خویش را در طبق اخلاص بگذارند و وارد عرصه کارزار شوند.

ترک مال و ترک جان و ترک سر /  در طریق عشق، اول منزل است

میرزا کوچک‌خان در تلاش‌های مبارزاتی و تشکیلاتی، به استقلال واقعی و عزت و سربلندی ایران اسلامی می‌اندیشید و اصرارش بر این واقعیت بود که چنین استقلالی باید بدون دخالت بیگانگان تأمین شود و برای رسیدن به این منظور عالی و نورانی، باید در نظام سیاسی و اجتماعی ایران، اصلاحاتی ریشه‌ای و اساسی صورت گیرد و جلوی فساد و هرگونه ابتذالی، با قاطعیت گرفته شود. البته این گونه استقلال ناب و پاک، مقدمه‌ای برای هم‌بستگی مسلمانان است.

میرزا افکاری انقلابی داشت و می‌کوشید در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، این جهت‌گیری ذهنی را آشکار کند، ولی هیچ‌گاه برای رسیدن به هدف‌های مبارزاتی، ارزش‌های مذهبی و موازین اخلاقی و شرعی را زیر پا نگذاشت، یا این‌گونه مقررات مقدس و متعالی را به حاشیه نراند، یا روش تشکیلاتی را بر آنها ترجیح نداد. همه تکاپوهای انقلابی او بر مبنای دیانت بود.

✔️شکل‌گیری نهضت جنگل

میرزا کوچک‌خان مدتی پنهانی در جنگل‌های گیلان زیست و موفق شد گروهی را دور خویش جمع کند. رفته‌رفته بر شمار یارانش افزوده شد و مردان جنگل، تشکیلاتی سیاسی و نظامی پدید آوردند که هدف‌هایی چون اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت و رفع بی‌عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد را پیگیری می‌کرد. آنان اعلام نمودند: «پیش از هر چیز، طرف‌دار استقلال کشور ایران هستیم؛ استقلال به تمام معنا، یعنی بدون کوچک‌ترین دخالت بیگانگان. اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی، که هر چه بر سر ایران آمده از فساد تشکیلات است. ما طرف‌دار یگانگی عموم مسلمانان هستیم. این است نظریات ما که تمام ایرانیان را دعوت به هم‌صدایی کرده و خواستار مساعدتیم».

در واقع جنبش جنگل ادامه خیزش مشروطه‌خواهی ایران بود. بیشتر جنگلی‌ها انسان‌های آزادی‌خواهی بودند که تصور می‌کردند نهضت مشروطه به هدف خود نرسید و ناکام ماند. رهبری جنبش، با تکیه بر باورهای شیعی و ایمان کامل به مبانی مذهب اسلام گام در این راه نهاد.

در قیام جنگل، مردم سلحشور گیلان مهم‌ترین نقش را بر عهده داشتند که فداکاری و پایداری را در سیمای طلبه‌ای روشن‌ضمیر دیدند و به زودی با پیوستن به انقلابیون و حمایت گسترده از آنان، حاشیه امنیتی قوی و مطمئنی را برای آنان به وجود آوردند تا آنجا که شکست و نابودی نهضت جنگل برای استعمارگران و ایادی داخلی آنان، به رؤیایی دست‌نیافتنی بدل شد. همه سرداران و چهره‌های برجسته جنگل، مردم عادی بودند که در کوران مبارزه، گوهر وجودشان صیقل یافت و جلوه‌گر شد. البته در این میان کسانی هم در این نهضت وارد شدند که همه تلاش آنان، صرف ایجاد شکاف در صفوف به‌هم‌فشرده نهضت و شکست آن بود. اینها به مثابه بازوان استبداد و استکبار عمل می‌کردند.

نهضت جنگل از معدود قیام‌هایی است که همه قشرهای جامعه گیلان در آن همکاری جدی داشتند. این خیزش بر زندگی اجتماعی، تفکر و ادبیات مردمان آن منطقه اثرهای مادی و معنوی عمیقی گذاشت. این حرکت به استقلال ایران فکر می‌کرد. افزون بر این، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی در زمینه فرهنگی، آموزشی و تربیتی بسیار فعال و راهگشا بود.

برای اینکه به ضرورت‌های تشکیل این نهضت پی ببریم، باید اوضاع شمال کشور را در عصر قاجاریه بررسی کنیم. مردم گیلان همچون دیگر شهرهای ایران، در این دوره اوضاع بسیار سختی داشتند. ساختار فاسد و ناکارآمد حکومت‌های قاجار و عمال و دست‌نشاندگان ناحیه‌ای آنان در سراسر کشور، عقب‌افتادگی و زوال فرهنگی ـ اجتماعی را به وجود آورده بود که خطه گیلان از این وضع اسف‌بار مستثنا نبود. مردم این منطقه در قرن سیزدهم هجری در فقر و فلاکت به سر می‌بردند. در نگاه اول، شاید شگفت‌آور باشد که چرا سرزمین حاصلخیز شمال، عقب‌افتاده بود.

موقعیت ویژه جغرافیایی، شرایط اقلیمی و آب و هوایی و توانایی‌های سرزمین گیلان سبب شده بود، شاهان و رجال قاجار، همواره درصدد تملک و تصاحب بخش‌های باارزش و حاصلخیز این منطقه از کشور برآیند و به همین دلیل، به تدریج بسیاری از سرزمین‌های گیلان به دست حاکمان، کارگزاران و وابستگان دربار قاجار افتاد، ولی از آنجا که این افراد از گیلان دور بودند، برای بهره‌برداری مطلوب از این متصرفات و استثمار بیشتر مردم، از حاکمان محلی بهره می‌گرفتند. بدین معنا که آنان مناطق تحت تملک خود را با نام املاک سلطنتی، به حاکمان و اربابان محلی اجاره می‌دادند. افراد برای به دست آوردن منافع و جلب رضایت دربار و فرستادن حق اجاره به مرکز، فشار فراوانی را بر اقشار گوناگون گیلان، به‌ویژه کشاورزان وارد می‌کردند که بسیار طاقت‌‌فرسا بود. به همین دلیل در این دوره، به تدریج طبقه زمین‌دار بزرگی شکل گرفت که در انقلاب مشروطه، به سرکوبی حامیان این نهضت در گیلان پرداخت. افزون بر این، مالکان و مأموران دولتی، فشار و تعدی‌های بی‌شماری در حق مردم اعمال می‌کردند. کشاورزان بی‌دفاع برای بهره‌برداری از دسترنج خود استقلالی نداشتند و پس از رنج و زحمت بسیاری، در نهایت محصول خود را دو دستی تقدیم ارباب‌ها می‌کردند. رفته‌رفته زمین‌داران بزرگ در گیلان، طبقه‌ای سلطه‌گر را در گیلان تشکیل دادند که نه‌تنها مالک زمین‌ها و محصولات زراعی بودند، بلکه خود را مالک جان و ناموس مردم می‌پنداشتند. این گروه که در دستگاه حکومت محلی نیز صاحب مقامات و منصب‌هایی بودند، خود را بالاتر از مردم عادی می‌دانستند.

رفتار سیاسی و اجتماعی میرزا کوچک‌خان نشان می‌دهد که با وجود اعتقاد عمیق به ارزش‌های اسلامی، هیچ‌گاه درصدد تحمیل افکار و باورهای خود به دیگران برنیامد و حاضر شد برای حفظ استقلال سرزمین ایران و استقرار عدالت، نفی ستم و دفع اشرار بیگانه، با افرادی با دیدگاه‌های گوناگون همکاری کند. او به‌ آزادی ایران از یوغ استبداد و استعمار می‌اندیشید و برای این منظور، نهضت جنگل را به وجود آورد، ولی هیچ‌گاه اجازه نداد چنین هدفی در میان مسلمانان اختلاف به وجود آورد. همواره بر اصل اتحاد تأکید می‌کرد که مصداق آن «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» بود و بر این باور بود که هرگونه تفرقه، مسلمانان را خوار می‌کند و نباید مسلمانان برادرکشی کنند و به دشمنان مجال بدهند. میرزا به موازات تلاش برای حفظ کیان خاک ایران از سلطه داخلی و خارجی، در زمینه اخوت اسلامی نیز می‌کوشید. اصولاً او قیام خود را به نام اتحاد اسلام و جمعیت مدافع انسجام جوامع اسلامی آغاز کرد.

میرزا از جمله رهبرانی بود که با قیام خود آرزوی بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور و نیز آرمان های مشروطه را داشت. ردپای این دغدغه را می‌توان در مبارزات او در جریان مشروطه مشاهده کرد، چنانچه میرزا نیز مانند دیگر مشروطه‌خواهان در قالب تشکیلاتی چون مجلس اتحاد و هیات اتحاد اسلام از جنبش مشروطه حمایت کرد. میرزا در هیات اتحاد اسلام که متشکل از چندین روحانی بود، به دفاع از مشروطه پرداخت و هدف خود را خدمت به ایران و اسلام معرفی کرد.

✔️ عوامل خنثی کننده نهضت جنگل

در ۱۳۰۴ خورشیدی همه جنبش ها اعم از جنگلی‌ها، آذربایجان، خراسان، مناطق عشایری و اتحادیه‌ها تا حد زیادی موجودیت دولت مرکزی را تهدید می‌کردند اما مهم ترین عامل خنثی کننده این جنبش‌های اجتماعی بیش از آنکه دولت ایران باشد، حکومت بریتانیا بود که به منظور حفظ موقعیت برتر نسبت به اتحاد شوروی و تغییر حکومت در ایران تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد. همچنین از طرف دیگر کودتای رضاخان و نخست وزیری وی باعث شد که رضاخان با دستور احمدشاه قاجار رهسپار سرکوب نهضت جنگل شود. بنابراین علاوه بر اقدامات بریتانیا، حضور نیروهای دولتی در رشت، همکاری روس ها با آنها و خیانت بعضی از یاران میرزا، نهضت جنگل را با شکست روبه رو کرد. شاهپور آلیانی نیز اعتقاد دارد: یکی از عوامل شکست نهضت جنگل، وجود مقام طلبان و حاسدان بود. افرادی کم ظرفیت و خودبین در نهضت رخنه کرده بودند و از ترحّم و سادگی مرحوم میرزا سوء استفاده کرده افکار خود را به او القا می کردند.

سرانجام بعد از ایجاد شکاف در نهضت جنگل سرانجام در ۱۳۰۰ خورشیدی میرزاکوچک‌خان قبل از آنکه ارتش رضاخان به پیشروی ادامه دهد با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در کوه های تالش در برف و بوران گرفتار و در ۱۱ آذر ۱۳۰۰خورشیدی به شهادت رسید و این گونه نهضت جنگل پس از هفت‌سال مبارزه و پشت سرگذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار با شهادت میرزا کوچک‌خان به پایان رسید.

  • نویسنده : مریم لطیفی
  • منبع خبر : پایگاه اطلاع رسانی ره نگاران/ برگرفته از مقالات پژوهشی