سردار بی سر و دستی بدون تن/ یک حس مشترک که باید بیان شود
سردار بی سر و دستی بدون تن/ یک حس مشترک که باید بیان شود
ره نگار/دیروز مادرها برای کودکانشان لالایی قهرمانی میرزا را می خواندند و مادران امروز برای فرزندانشان از قهرمانی سردار سلیمانی می گویند، اما فردا...

ره نگار/دیروز مادرها برای کودکانشان لالایی قهرمانی میرزا را می خواندند و مادران امروز برای فرزندانشان از قهرمانی سردار سلیمانی می گویند، اما فردا….

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ره نگاران؛ جنگل صدای سوز باد را در خود می کشد، برگ های زیادی فرو میریزند و درختان با برهنگی تمام تا رسیدن رخت نوی شکوفه های امید، روی پا می ایستند و دلیل این همه استقامت ریشه است.

ریشه که داشته باشیم چه در دل جنگل های گیلان و چه در بیابان های کرمان مردانی قیام می کنند که با شعار نه شرقی و نه غربی خود، فقط و فقط برای ایران عزیز تا جبهه مقاومت، می روند.

سرداری از دل دریای خروشان خزر یا کویر گرم و پر از گرد و غبار فتنه های گوناگون برای ادای وظیفه ملی، قد علم خواهند کرد.

یکبار مقابل اجنبی های روس و انگلیس، یکبار با داعش و صهیونیسم، یکبار با وطن فروشان داخلی و… چشم به چشم، تن به تن، بی ترس و بی هراس می ایستند و می شکنند آنچه که قامت ملی ما را مستعمره خود می خواهد و تجزیه آنرا برای منافع خود می پسندد.

سردار جنگل های گیلان، مردی که در تنهایی خویش «سر» داد اما عقیده اش را حفظ کرد، مردی که قیامش در امتداد قیام حسین بن علی، سرخ و گلگون بر تارپود تاریخ این سرزمین نقش بسته است اگر چه میرزا کوچک می خواندنش اما بزرگ بود وقتی که می خواست بفهماندمان که؛ «اجنبی که فقط روس و بریتانیا نیست! هر کسی که بخواهد تفنگ خود را بر سر من و شما گرفته تا آزادی فراموشمان گردد، اجنبی است».

و سردار دل هایی که از خطه کرمان تا جبهه مقاومت مانند کوه مستحکم و مقتدر پیش رفت تا دست یاری اش پشتوانه حریم حرم باشد، با اقتدا به ابوالفضل العباس دستش را پای عهدی که بسته بود گذاشت و به دیدار حق رفت.

سرداری که روزی مهمان استانمان شد و در قدردانی از برگزاری اولین کنگره هشت هزار شهید گیلان اظهار کرد: «گیلان به تنهایی به اندازه چند استان کشور ادای حق کرده است…. و شما با برگزاری این کنگره کار بسیار شایسته و بالنده و پر افتخاری در شأن شهیدانتان انجام دادید».

و تاریخ، عجب دل صبوری دارد از این همه شباهت و عبرت نگرفتن از تکرار حوادث.

ملت با بغض های در گلو مانده خود سرداران بزرگ ایران را فریاد می زنند، سردارانی که هویت ملی ما هستند و اگر با بصیرت همراه شویم، با نفوذ چشمانشان راه را گم نخواهیم کرد…

دیروز میرزا پای همه آنچه از ایمان و اراده اش برای ایران آزاد هزینه کرد ایستاد تا خاکمان ثروت بیگانگان نشود و امروزه یکی از افتخارهای مردم گیلان اعلام پایان عمر داعش این ظالم زمان، از زبان حاج‌قاسم‌ در این استان بود، افتخاری که تا ابد برای ما باقیست، وعده ای که داد و محقق شد.

دیروز مادرها برای کودکانشان لالایی قهرمانی میرزا را می خواندند و مادران امروز برای فرزندانشان از قهرمانی سردار سلیمانی می گویند، سردارانی که وقتی اسمشان را می شنویم، دلمان قرص می‌شود از صلابتشان.

اما فردا…
کودکان فردای سرزمین من باید بدانند این قهرمانان ملی با اعتقاد به خدای واحد و توسل به ائمه و شهدا چگونه لرزه بر پیکر دشمنان انداختند و خواب را از آنان گرفتند.

کودکانمان باید داستان این دلاور مردان راه آزادی را که به‌خاطر حفظ امنیت دور از خانه و خانواده، به دور از شهر و وطن، به نبرد با دشمن رفتند تا خواب آرام کودکان این سرزمین زیر چکمه های دشمنان تا بن دندان مسلح اجنبی آشفته نشود را خوب بلد شوند.

ما هر کداممان، راوی حکایت های نگفته این قهرمانانیم که می بایست ریشه در خاک میهن بگسترانیم و اجازه ندهیم اجنبی برای خیال خام خویش شمال و جنوب و شرق و غرب کشورم را جدا از هم تصور کند.

  • نویسنده : نوشین کریمی
  • منبع خبر : پایگاه اطلاع رسانی ره نگاران