ره نگار/ رسول دانیال زاده یکی از کارآفرینان ایران طی یادداشتی نوشت: قولوا الحق ولو علی انفسکم – حضرت امیر علی(ع) بسمه تعالی- باز خرداد دیگری از راه رسید و روزهای پیش رو، صحنه سرنوشت سازی برای مردم فهیم و نجیب ایران عزیز است که طی سالها، زخم تازیانه دشمنان و بیگانگان زیاده خواه را […]
درد مردم جز گرانی و بیکاری و مسکن و سلامت و امثالهم چیست ؟ چه بلایی بر سر تولید و تولید کنندهی داخلی آمده و چقدر از این مصیبتها بر گردن خارجیست؟ در این سالها جز جلسات تشریفاتی و شوآف برای تولید این مملکت چه کردید؟
تولیدی که شاهبیت حل بسیاری از مشکلات است. وقتی اشتغال مولد و مستمر از محل تولید باشد چه جای سفله پروری است؟ چه ودیعه ای ارزشمندتر از شغل آبرومندانه برای یک جوان است تا زندگی خود را بسازد؟ چه تلاشی برای رفع موانع پیچیده و عدیده از سر راه تولید کنندگان و کارآفرینان بعنوان موتور محرک توسعه و مول دان شغل و کار بعمل آوردید؟
اینجانب رسول دانیال زاده یکی از همین تولیدکنندگان و کارآفرینان هستم که بزرگترین کارخانجات تولیدی را در صنعت فولاد کشور و در بخش خصوصی ایجاد کردهام و قریب به ۵۰۰۰نفر بطور مستقیم و ۲۰۰۰۰نفر بصورت غیر مستقیم به فضل خدای بزرگ از محل همین کارخانجات ارتزاق می نمایند. صنعت فولادی که یکی از صنایع مادر و تامین کننده صدها و بلکه هزاران بنگاه کوچک و بزرگ در کشور بوده و تا سالهای سال نقطه اتکایی امن برای اقتصاد کلان کشور است. برای راه اندازی این مجموعه همه سرمایه شخصی و خانوادگی خود را در قالب این کارخانجات معظم در خاک این سرزمین بنا نمودم تا اینکه گردباد و سونامی اقتصادی سال ۱۳۸۷همه بنگاه های تولیدی در سراسر جهان را به چالشی مرگبار کشید.
بسیاری از صنایع در دنیا و از جمله ایران نابود شدند و خیل عظیمی از کارگران آنها بیکار شدند. مجموعه تحت مدیریت اینجانب نیز از رهگذر همین سونامی ضرر و زیانی بالغ بر ۵۶۰ میلیارد تومان بعبارتی ۵۶۰ میلیون دلار سال ۸۷ متحمل شد.
در این حالت دو راه پیش رو داشتم، یکی تعطیلی کارخانجات و دوم ادامه فعالیت. میتوانستم همچون تعداد زیادی از تولیدکنندگان دست از کار بکشم ولی راه دوم را برگزیدم. مگر میشود چشم نگران هزاران کارگر و خانوادههایشان را ببینی وبی تفاوت باشی؟ با عشق، سماجت، رنج فراوان و استخوانی در گلو ایستادم تا این تشکیلات فرو نپاشد. در این مقطع و برای جبران این ضرر بزرگ چارهای جز استقراض از سیستم بانکی باقی نبود و پس از سه سال دوندگی نهایتاً در سال ۱۳۹۱ مبلغ ۵۱۹ میلیارد تومان در قابل وثایق چندین برابری از بانک ملی تسهیلات دریافت نمودم و شدم بدهکار بانک یا همان ابربدهکاری که در این سالها ذیل این لفظ، بر من تاختند.
خوب است یک بار این مطلب را بگویم که بدهی و بدهکاری و اخذ تسهیلات بانکی برای رفع مشکلات تولید ، به ذات خود بد نیست چه آنکه اغلب آحاد مردم هم برای رتق و فتق امورات خود شاید در این جایگاه باشند. اما بدهکاری بدهکار آنجائی مذموم است که ارادهی پرداخت نداشته باشد. در این سالها همه همت و تلاش و اراده ام ضمن حفظ تولید و اشتغال و استمرار آنها، بر تأدیه این بدهی ها معطوف بوده است.
بابت این وام ۵۱۹میلیارد تومانی که ریال به ریال آن مصروف امر تولید شده با فرصتی که طی یکسال گذشته دستگاه محترم قضایی برای امر تولید فراهم آورد بالغ بر ۳۰۰۰میلیارد تومان در قالب اصل و سود به سیستم بانکی برگردانده ام و تسویه کامل نموده ام. حال سوال اینجاست آقای همتی اگر به این امر واقف بودند که اینجانب هیچ گونه بدهی به هیچ بانک یا موسسه اعتباری در سیستم بانکی کشور ندارم، چرا با بی تقوایی و نسبت دروغ، اتهام ناروایی جاری ساختند که از یک سو موجبات تشویش اذهان مردمی که از مسائل اقتصادی در رنج هستند فراهم آورند و از سوی دیگر با آبروی یکی از خادمین تولید کشور بازی کنند. اگر هم اطلاعی از تادیه کامل بدهی های اینجانب به سیستم بانکی خبر نداشتند که جای تاسف بیشتر دارد، چراکه فردی که ادعای اداره کشور را دارد از اتفافات زیرمجموعه تحت مدیریت خود بیخبر بوده است.
بعبارت دیگر فردی که از توان کنترل و نظارت بر چند صدنفر نیروی سازمانش و چند بانک تحت نظرش عاجز است چگونهاست که مدعای حل مشکل ۸۵میلیون نفر جمعیت ایران خواهد بود . نقطه تاسف دیگر اینست که کاندیدای مورد نظر در میان رقابتهای انتخاباتی بجای ارائه برنامه و راه کارهای اقتصادی به مصداق ” الغریق یتشبث بکل حشیش” با شبهافکنی، در اقدامی خلاف شأن، کدها و رمزهایی مخابره کردند که اشاره مستقیم به اینجانب داشت و دستگاه قضا را متهم به عدم برخورد کردند. پیرو همین نمایش نازل، یادداشتی بر تکه کاغذی در فضای مجازی منتشر شد که شامل لیست ۱۱نفره بدهکاران بانکیست و نام اینجانب در صدر آن قرار دارد. از کم و کیف بدهی دیگران اطلاعی ندارم و قضاوتی هم نمیکنم چراکه قضاوت امری خداییست و در زمین خاکی هم دستگاه مقتدر قضایی در حال پیگیریست. اما ایکاش بجای اینکه آبروی دیگران را دستمایه رسیدن به کرسی قدرت نمایید، در همان مناصب قبلی، وقعی به تولید و تولید کننده میگذاشتید.
فراموش نمیکنم چه تلاشهایی برای رفع موانع تولید کردم و نتیجه ای در بر نداشت. استخوانهایم زیر فشارهای مختلف خرد شد و خم برنیاوردم و تنها دلخوشیام دیدن کارگرانی بود که با شور و اشتیاق بکار و تلاش مشغول بودند. شما هم که سکاندار یکی از اصلیترین و مهمترین نهادهای پولی کشور بودید قدمی از قدم برای رفع مشکلات تولید برنداشتید. خاطر مبارکتان هست در جلسه ای که با ماه ها پیگیری در بانک ملی خدمتتان بودم فرمودید از ادامه کار خسته شده ام و توان کار سنگین بانک را ندارم. برادر عزیزم، ایکاش با خود و ملت ایران صادق باشید. چطور بدنبال اداره کشوری با این همه چالش جدی هستید در حالیکه از اداره امور یک بانک خسته و فرسوده شده بودید.
شما که مدعی داشتن دانش اقتصادی هستید و نامزد رقیب را به بیسوادی و بی بهره بودن از علم اقتصاد متهم میکنید چرا در تمام این سالها علیرغم علم به رویه نظام بانکی در دریافت بهره های مرکب و جرائم ظالمانهای که کمر هر تولید کنندهای را خرد نموده، سکوت کرده و کوچکترین اقدامی بعمل نیاوردید. دست بر قضا، این رقیب انتخاباتی شما بود که پا به میدان حل مشکلات تولید گذاشت و علیرغم اینکه این امر در حوزه مستقیم مسئولیت ایشان نبود، موانع را از سر راه بسیاری از این کارآفرینان برداشت و جور عالمان بی عملی همچون شما را کشید. چه خوب گفت آن شاعر اندیشمند که دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
من بعنوان یک تولید کننده و کارآفرین که دغدغه تولید، اشتغال، عزتمندی و عظمت ملت بزرگ ایران را دارد ضمن توصیه به رعایت اخلاق و تقوی الهی، از نامبرده دعوت به مناظره دارم تا مشخص شود ایشان برای تولید چه کردند و من چه کردم.
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
رسول دانیال زاده
تولیدکننده و کارآفرین ایران
- منبع خبر : پایگاه اطلاع رسانی ره نگاران