ره نگار – مریم لطیفی: فاجعه آن شب هرگز از حافظه تاریخ استان گیلان و ایران پاک نخواهد شد. داغی که بر دل نشست و زخمی که در قلب جای گرفت و تسکین آن با هر آنچه که ذهن به آن متبادر شود بی فایده است.
کسی خبر نداشت در پس آرامش شبانه تکراری، نیمه شب اندام زمین را لرزشی مهیب فراخواهد گرفت که تا سالیان سال در ذهن ها ماندگار شود، زمین رودبار چنان لرزید که همه را تا مدت ها در بهت و شوک فرو برد، به قیامت شبیه بود؛ آخرین روز بهار سال ۱۳۶۹ با تلخی ابدی برای مردم سرزمین زیتون شروع شد؛ خودشان میگویند شبی سیاه و داغی که همواره در آغوش مردم رودبار و منجیل باقی میماند؛ زلزلهای با قدرت ۷,۳ ریشتر به مدت یک دقیقه و چند ثانیه و شهرهایی که با خاک یکسان شد و روستاهایی که با مردمانش دفن و خداحافظی بیش از ۳۵هزار نفر با زندگی.
اغلب تصوری از زلزله نداشتند؛ فکر میکردند موشکباران شده و صدام دوباره حمله کرده است. زندهها باور نمیکردند از زندگیشان تلی از خاک باقی مانده، اما صبح که شد، دیدند نه تنها شهر، کوچه و خانهای باقی نمانده بلکه بسیاری دیگر نیستند.
چه غم انگیز و تلخ است یادآوری روزهای سخت آن سال. کاش میشد تلخی ها از ذهن پاک شوند و آرامش جای آن را بگیرد.
- نویسنده : مریم لطیفی
- منبع خبر : پایگاه خبری ره نگاران